دلنوشته برای دختر گلم
دختر نازم ! ببخش منو برای اینکه دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم و روزمرگی ها و خاطرات همه را اینجا ثبت نمیکنم چون سرم کمی شلوغ و سرکار میرم وقت نمیکنم مدام پشت رایانه برای کار شخصی باشم ولی بدون دفتری دارم که هروز تمام اتفاقات رو ثبت میکنم تا زمانی که بزرگ شدی بخونی و لذت ببری .
عزیز دلم بعد از سونوگرافی وقتی خانم دکتر گفت بچه شما دختره خیلی خوشحال شدم و گریه کردم چون دختر همدم مادر پسرم خوبه ولی نمیدونم چرا وقتی خانم دکتر گفت دختر انقدر خوشحال شدم که گریه کردم و بابایی هم اشکش در اومد باز هم خدا رو شکر که سالم هستی و خانم دکتر گفت مشکلی نداری
دختر عزیزتر از جانم امیدوارم تا پایان زایمان هیچ مشکلی نداشته باشی و صحیح و سالم به دنیا بیای اینو بدون همه عزیزانت اینجا بی صبرانه منتظر دیدنت هستن و همشون تو رو دوست دارم از الان کلی وسایل خوشگل برات خریدن دست همشون درد نکنه ان شااله روزی بتونیم با هم محبتاشون رو جبران کنیم .
عزیز دل مادر بی صبرانه منتظر آمدنت هستم